سبد خريد شما : 0
?>

گفتگو با فریور خراباتی در روزنامه سازندگی

 

  1. آقای خراباتی چرا تاریخ روسیه؟ و چرا روسیه به طنز؟

علاقه شخصی یا شاید نزدیکی روابط دو کشور! من به ادبیات روسیه علاقه‌مندم و اساسا کسی که اهل کتاب باشد، نمی‌تواند داستایوسکی، تولستوی، پوشکین، چخوف و دیگر نویسندگان بزرگ شوروی را دنبال نکند و بی‌اعتنا از دورانی که این نویسندگان بزرگ در آن زیسته و آثار ادبی خود را نوشته‌اند، بگذرد.

موضوع دیگر مربوط به تاریخ غنی روسیه است. کشوری که از جنگ داخلی و خارجی و کودتا و انقلاب و جنگ سرد داشته، در دو جنگ جهانی جزو بازیگران نقش اصلی بوده، حتما اتفاق‌های مهمی در دل تاریخ خود جای داده است. فراموش نکنید که بزرگترین انقلاب ایدئولوژیک تاریخ در روسیه اتفاق افتاده است. انقلابی که بعدا به چین و کوبا و ویتنام و حتی ایران هم کشیده شد.

و مساله آخر، نزدیکی روابط ایران و روسیه است. تا پیش از فروپاشی کمونیسم، بیشترین مرز خاکی ایران با روسیه بوده. این کشور بارها با ما جنگیده و حتی ایران را اشغال کرده است. سفرای روس همواره نقش بسزایی در مناسبات سیاسی ایران ایفا کرده و الان هم که روابط ایران با روسیه در سطح بالایی قرار دارد… پس کجا بهتر از روسیه؟

تمام این موارد نشان می‌دهد که دانستن، شناختن و درک تاریخ روسیه برای یک ایرانی بسیار مفید و حتی ضروری است.

  1. کمی از سابقه انتشار کتاب‌هایی که تاریخ را به طنز نقل می‌کنند، برایمان می‌گویید؟‌ (مثلا ما این شیوه را در ترجمه «چنین کنند بزرگان» آقای نجف دریابندری یا کتاب‌هایی مثل «من و باباشاهم» از احسان ناظم‌بکایی و… نیز دیده بودیم. و اتفاقا به نظر ما، جای آن هست که بیشتر در این حوزه کتاب‌هایی منتشر شود.)

شاخص‌ترین اثری که تا به امروز در این زمینه منتشر شده، بدون تردید «چنین کنند بزرگان» دستپخت مشترک ویل کاپی و استاد نجف دریابندری است. منتهی از اولین باری که آن کتاب را خواندم، همیشه این سوال در ذهنم بوده که چرا کتاب انقدر نامنظم و شلخته است؟ شخصیت‌ها بر چه اساسی انتخاب شده‌اند؟ منتهی هیچکدام از این سوال‌ها چیزی از ارزش این اثر کم‌نظیر نمی‌کاهد و اصلا براین باورم که چرا فقط یک کتاب با چنین محتوایی داریم؟ تاریخ پر است از شخصیت‌ها؛ رویدادها و اتفاق‌هایی که هم واقعی و داستانی هستند و هم ظرفیت بردن به زبان طنز را دارند. اصلا مگر تمام کتاب‌های تاریخ توانسته‌اند به اندازه‌ی «همسایه‌ها»ی احمد محمود دوران ملی شدن صنعت نفت در خوزستان را شرح دهند؟ یا آیا کتاب تاریخی سراغ دارید که زیباتر و روان‌تر از «جنگ و صلح» لئو تولستوی توانسته باشد جنگ میان ناپلئون و تزار را توصیف کنید؟ خود روس‌ها هم اگر بخواهند تاریخ سیاسی و اجتماعی قرن نوزدهم کشورشان را بررسی کنند، مطمئنا جنگ و صلح انتخاب اول و آخرشان خواهد بود.

 

  1. تاریخ به زبان طنز ریشه در دوست نداشتن‌های کتاب‌های تاریخ دوران مدرسه‌تان هم دارد؟

در مورد خودم که خیر! ببینید مثلا برادرم وقتی دوران راهنمایی بود، من دبستانی بودم و همان زمان می‌رفتم و کتاب تاریخ او را می‌خواندم. یا وقتی نوجوان بودم و دخترخاله‌ام دانشجوی رشته تاریخ بود، چند کتاب عمومی او را مثل تاریخ روم باستان و یونان و ایران، از او می‌گرفتم و می‌خواندم.

اما مشخص است که یکی از دلایل نگارش این کتاب، کسل‌آور و خسسته‌کننده بودن کتاب‌های تاریخ است. یعنی فکر کنم مردم هم دوست دارند وقتی داستان زندگی یک پادشاه را می‌خوانند، در کنارش درگیر یک داستان عشقی هم باشند.

  1. اگر کسی هیچ چیزی از تاریخ روسیه نداند، با خواندن کتاب شما دقیقا به چه چیزهایی دست پیدا می‌کند؟

به اینکه چطوری می‌شود راسپوتین سیانور بخورد، تیر بخورد اما نمیرد…. این را البته به شوخی گفتم! ولی به نظرم قصه زندگی انسان‌ها همیشه جالب است. مثلا اینکه نیکلای دوم که این همه قدرت داشت، خونخوار بود و مجهزترین سیستم سرکوب آن دوران را داشت، در زندگی شخصی‌اش و با همسرش چگونه رفتار می‌کرد؟ به هرحال اگر جهان تغییر کرده، انسان که تغییر نکرده!

 

  1. یک نکته جالب در اثر شما این بود که از شخصیت‌های سیاسی ایران هم گاهی به کنایه یاد کرده بودید. به نظرم می‌رسید که انگار می‌خواهید بگویید تاریخ تکرار می‌‌شود؛ در هر کشوری و در هر زمانی.

صادقانه بگویم که از طنز نیش و کنایه‌دار متنفرم. اگر حرفی را نتوانم مستقیم بزنم، اصلا و ابدا سمتش هم نمی‌روم. در این کتاب هرچه گفتم و نوشتم مشخصا در مورد همان شخص و اتفاق بوده و به در نگفته‌ام که دیوار بشنود. آن قسمت‌هایی هم که درباره ایران است، خب واقعا درباره ایران است. اما شاید رفتار فلان دیپلمات ما در زمان قاجاریه به دیپلمات دیگری در زمان فعلی شبیه باشد و خب جواب این شباهت را در سوال قبلی دادم؛ جهان تغییر کرده اما انسان تغییر نکرده!

  1. با توجه به همین نکات، آیا کتابتان از تیغ ممیزی هم گذشت؟ و چیزی از آن سانسور شد.

تا آخرین نسخه‌ای که به دست من رسید، هیچ سانسوری رخ نداده بود! انشالله تا آخرین نسخه هم رخ ندهد!

  1. نوشته شما گاهی آنقدر روان و البته عجیب است که من احساس می‌کردم آیا این قسمت از کتابتان، راست است… دروغ است… طنز است… شوخی است…. واقعا کتابتان چند درصد بر اساس واقعیت است؟

تمام اتفاقات به زبان طنز است اما هیچکدام غیرواقعی و ساختگی نیست. به جز آن بخش که تعدادی «ولادمیر» یک جا جمع شده و می‌خواهند حزب کمونیست تشکیل بدهند. بقیه ماجراها عین واقعیت است. در واقع به دلیل اینکه کتاب تاریخیست، جای این را نمی‌دهد که داستان‌سرایی کنید! آن وقت باعث می‌شوید که مخاطب گمراه شود و متوجه نشود کجا راست است و کجا دروغ!

 

  1. نشانه‌ای گذاشتید که در این موارد بتوان فهیمد کجا طنز است و کجا واقعیت؟ مثلا در اسم‌های خیلی طولانی، در قتل و کشتارهای وحشتناکشان و…

تمامش واقعیت است و دقیقا این همان بخش سخت ماجراست. چون وقتی کتاب طنزی می‌نویسید نمی‌تواند ناگهان یک بخش را جدی بنویسید. مخاطب اصطلاحا می‌افتد! بنابراین مجبورید آن بخش‌های تلخ و قرمز را بازهم به طنز بنویسید و این واقعا کار دشواری است.

  1. چقدر به رابطه ایران و روسیه خصوصا از حیث تاریخی پرداختید؟

شاید خیلی مفصل هم نباشد. بالاخره ما ایرانی‌ها همیشه یک گاردی نسبت به اتفاق‌های تاریخی و شخصیت‌ها داریم. مثلا کسی جرات دارد بگوید در معاهده گلستان و ترکمانچای صرفا فتحعلی‌شاه مقصر نبوده؟

  1. آیا قرار است که این مجموعه آثار تاریخی به زبان طنز ادامه پیدا کند و به دیگر کشورها نیز بپردازید؟

این بستگی به نتیجه این اثر دارد! اینکه چقدر مورد استقبال مخاطبین قرار بگیرد و اینکه آیا مثلا کتاب بعدی اگر در مورد فرانسه باشد، دچار تکرار نمی‌شویم؟ نمی‌دانم! اما فعلا که خودم تصمیم به ادامه نگارش این مجموعه گرفته‌ام… تا ببینیم چه پیش می‌آید.