نقد کتاب خانه بی سقف
تابهحال شده بخواهید اطلسی داشته باشید که بهجای نقشه شهرها و کشورها، رابطه میان خوابوبیداری، خیال و واقعیت و گذشته و آینده را نشانتان دهد؟ گوران پتروویچ نویسندهی موفقی است که دقیقاً همینها را در رمان پستمدرن خود در اختیار خواننده قرار میدهد. شخصیتهای کتاب همگی در یکخانه زندگی میکنند که سقفش آسمان است؛ آنها در این خانه زمان خود را صرف یافتن ارتباط میان زندگی کنونی و رندگی در جهانهای بیشمار دیگر میکنند و در تلاشاند تا شادی حقیقی و معنای زندگی را دریابند. این شخصیتها نقشههایی را به تصویر میکشند که در آنها مسیر زندگی تا مرگ، عشق تا افسانه و شادی تا نامیدی را میتوان یافت.
نویسنده با ترکیب نقشههای آنها و مدارک کهن و پیشگوییهایی که با جادو و طلسم سروکار دارند، ترفندهای نقشهکشی، افسانهها و داستانهای اساطیری خواننده را درراه رسیدن به خودشناسی راهنمایی میکند. این اطلس شما را در رؤیا غرق میکند و مهمتر آن است که به شما نشان میدهد رویهایتان به چه جاهایی که نمیتوانند ختم شوند. حتی برخی از بهترین انواع نثر پستمدرنیست صربی نیز در این کتاب یافت میشود.
«خانهی بیسقف» رمانی است پستمدرن؛ تناقضی که در این کتاب هست این موضوع است که مطالعهی آن خواننده را به یاد بسیاری کتابها و نویسندگان دیگر میاندازد؛ درعینحال تخیل چنان باظرافت در این رمان استفادهشده که نظیرش را در هیچ کتاب دیگری نمیتوان یافت. گوران پتروویچ در نگارش این رمان تخیل را بهحداعلای خود رسانده است. این رمان گردبادی است از بارقههای معنوی؛ بارقههایی که از هنر نویسنده جرقه میزنند و با منطق معمول در تضادند. این بارقهها را میتوان در سنتهای مشرکانه ای که در کتاب پنهاناند یافت.
«خانهی بیسقف» مجموعه نقشههایی است که با تصور ما از نقشههای معمول بهکلی تفاوت دارد. در حقیقت تمام این کتاب با هر کتاب دیگری تفاوت دارد. این رمان تکهای است از سحر و جادوی سبک باروک؛ داستانی است مملو از ماجراهایی که نقلشده و نشدهاند، به تصویر کشیده و نکشیده شدهاند. این رمان مملو است از اعجاز تصاویر؛ چه تصاویری که میشود با چشم دید و چه آنهایی که باید با دل حس کرد.حتی بزرگترین برگهی کاغذ جهان هم بالاخره جایی به پایان میرسد. تصویرگر اگر ماهر باشد هیچ جادهای رنگ پایان به خود نمیبیند. تصویرگر اگر بهقدر کافی از موهبت تخیل بهره داشته باشد، جاده تازه از همینجا آغاز میشود.
«خانهی بیسقف» نقشهای است که در آن میتوان جادهها را یافت؛ نه جادههای معمولی. جادههایی که دل را به دل وصل میکنند، واقعیت را به خیال میدوزند و از ممکن به ناممکن پل میزنند. آنهایی که با این کتاب سفر میکنند مرز و محدودیتی نمیشناسند.
این کتاب توسط انتشارات کتاب کوچه و با ترجمهی ساره ارضپیما و رامینه رضازاده منتشر شده است.