نویسنده | موضوع | سال انتشار | بازدید |
---|---|---|---|
مسعود شامحمدی | رمان ایرانی | 1400 | 1115 |
مسعود شامحمدی در پشت جلد کتاب «مرد دونده» در توصیف خودش میگوید: «قاعده این است که تصویر نویسنده از یک قاب کوچک به شما زل بزند و چند سطری درباره خود یا حکتابش بنویسد. تا شاید شما را به مشتاق به داشتن و خواندن آن کند. تلاشی آنقدر مذبوحانه که آخر سر به سنگ مزاری شبیه میشود با عکسی بیمزه و سخنی کممایه، پس تنها به رسم آشنایی میگویم: سلام.»
از همین نوشته خیلی متفاوت، به سادگی میتوان حدس زد که رمان «مرد دونده» چقدر خاص و متفاوت میتواند باشد. شما تاکنون قصه مردی را که ناگهان پاهایش فقط میل به دویدن داشتند، شنیدهاید؟
بیایید شروع لحظهای را که میل به دویدن در او ایجاد شد، با هم بخوانیم:
«روزی که او شروع به دویدن کرد و به مرد دونده تبدیل شد، یک روز معمولی بود.
نیمبرهنه و فقط با یک شورت، روی مبل خانه بههمریختهاش نشسته بود و با بدنی که بوی عرق میداد، سیگار دود میکرد. پشت سر هم و به هیچ چیز فکر نمیکرد. دهها کتاب و روزنامه نخوانده در اطرافش بود و یک عالمه استکان نیمخورده چای و قهوه. نه جایی برای رفتن داشت و نه کاری برای انجام دادن. یک روز ماسیده و بدمزه دیگر بود.»
نویسنده: | مسعود شامحمدی |
---|---|
موضوع: | داستان ایرانی |
سال چاپ: | 1400 |
تیتراژ: | 500 |
شابک: | 978-622-7390-01-8 |
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.