شوق اندیشمند شاخص ایتالیایی به فرهنگ ایرانی
«اومبرتو اکو» بیهیچ تردیدی از چهرههای برجسته یکصد سال اخیر به شمار میآید که درزمینههای مختلفی قدم و قلمزده است. نخست اینکه فیلسوفی نامدار و متفکری جهانی است که بیست از ۳۰ دانشگاه از نقاط مختلف جهان به او دکتری افتخاری اهدا کردهاند که اتفاق نادری است. این متخصص قرون وسطی تا پایان عمر به تدریس در «بولونیا»، کهنترین دانشگاه اروپا پرداخت؛ آنهم درباره مباحثی همچون فلسفه و نشانه شناسی.
نام اکو با انتشار کتاب «به نام گل سرخ» بهعنوان رماننویسی مدرن مطرح شد هرچند که خودش هرگز علاقهمند نبود او را رماننویس بنامند. او این رمان را با بهرهگیری از متون قرونوسطی که در آن تبحری بیمانند داشت نوشت که ازقضا با استقبال جهانی هم روبهرو و بارها ترجمه و بازنشر شد. برپایه این داستان بلند فیلمی ساخته شد که بازیگرانی همچون «شان کانری» در آن به ایفای نقش پرداختند؛ هرچند که بعدازاین فیلم تأکید کرد دیگر اجازه ساخت هیچ فیلمی را از نوشتههای خود نمیدهد؛ او حقی برای اعمال تغییر سینماگران در آثارش برای اقتباس قائل نبود. اما یکی از رازهای ماندگاری نوشتههای او را میتوان در این دانست که اکو نویسنده و طنزپردازی یگانه به شمار میآمد. هر هفته یادداشتی از او در مجلهای ایتالیایی منتشر میشد؛ مطالبی جدی که به بیانی طنز درباره اوضاع زمانه پیش روی مخاطبان قرار میگرفتند؛ عمده تمرکز اکو در نگارش آنها متوجه تأثیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی و نقش اینترنت در زندگی امروزمان بود. اکو را میتوان نویسندهای دانست که تنها درگذشته سیر نمیکرد، بلکه نگاه او متوجه زمان حال و حتی آینده نیز بود. از همین بابت او نهتنها در ایتالیا، بلکه حتی در عرصه جهانی هم چهره شناخته به شمار میآید؛ شاید باورتان نشود اما آنقدر میان ایتالیاییها محبوب بوده و هست که کافی بود از خانه خارج شود تا انبوهی از علاقهمندانش گرداگرد او را بگیرند. نخستین دیدار خودم با اکو به حدود بیست سال قبل در نمایشگاه بولونیای ایتالیا بازمیگردد؛ رئیس این نمایشگاه کتاب که از دوستانم بود واسطه آشنایی من با اومبرتو اکو شد. جالب اینکه از همان دیدار نخست متوجه علاقهمندی و آشناییاش با ایران شدم. وقتی باخبر شد که ترجمهای از کتاب «به نام گل سرخ» در ایران منتشرشده خوشحال شد؛ میدانست ما به معاهده کپیرایت نپیوستهایم اما گلایه کرد که چرا حداقل نسخهای از کتاب را به دست خودش نرساندهاند. همانجا قرار ترجمه «سه قصه» یکی از کتابهای او را گذاشتم، آنهم بهشرط کسب اجازه رایت از ناشر اصلی که اتفاقاً استقبال هم کرد. بهتازگی «چگونه با ماهی قزلآلا سفر کنیم» او را با همراهی انتشارات کتاب کوچه ترجمه و منتشر کردهام که چاپ دوم آن روانه کتابفروشی شده است. این کتاب دربردارنده مجموعهای از یادداشتها و طنزهای اکو پیرامون زندگی، مدرنیته و تکنولوژی است.نکته جالب اینکه اکو در خلال تألیف این کتاب از دو کتاب «قابوسنامه» و «السعاده والاسعاد» سخن گفته که این نشاندهنده توجه و شناختی است که به فرهنگ کشور ما و از سویی خاورمیانه داشته است. البته این کتاب تفاوت مختصری با نسخه اصلی اش دارد؛ این که ابتدای آن نامه اکو به نوهاش را هم درج کردهام؛ طی این نامه که آن را آغاز سال نو میلادی نوشته بوده نوهاش را از سپری کردن زمانش در فضای مجازی و با تکنولوژیهای ارتباطی برحذر داشته تا از این طریق زندگیاش را فراموش نکند. جالب است فیلسوفی که همواره با سه کامپیوتر سر و کار داشت و کتابخانهاش مملو از عظیمترین کتابهای جهان بود علاقهای به اینترنت و… نداشت. بزودی ترجمه دو کتاب دیگر از اکو را در اختیار علاقه مندان قرار میدهم؛ کتابهای «دلدادگان» از سوی نشر پرتقال و «فاشیسم ابدی- مجموعه یادداشتهای اجتماعی اکو» که با همکاری انتشارات کتاب گویا روانه کتابفروشیها میشوند.