اندر احوالات کودتاهای ادبی
مائده مرتضوی – سازندگی
هرگاه صحبت از رابطۀ ادبیات با سیاست میشود، بلافاصله در ذهن بسیاری از مخاطبان، این ذهنیت شکل میگیرد که منظور از سیاست، علم سیاست به عنوان مقولهای تخصصی و فنی است، یا آنچه آنان به شکل روزمره و در ارتباط با حکومتهایشان و احزاب و گروهها و عقایدشان، با آن برخورد دارند؛ یا از طرف دیگر، وقتی صحبت از ادبیات میشود، منظور بیان فنیِ معنویت و اخلاق انسانی، در گذر از مفهوم زندهگی و خود زندهگیست.
این نوع نگاه، اگرچه در یک بیان تخصصی، کاملاً صحیح و قابلدرک است، اما در نظاممند کردن مفاهیم علاوه بر اینکه کمکی به درک رابطه بین ادبیات و سیاست نمیکند، که به دلیل نگاه تجریدی تنها، ما را از فاصله گرفتن از منظر، و دیدن کل پدیده، باز میدارد.
بهترین مثال در این رابطه ادبیات آمریکا و تاثیر سیاست بر آن است. ادبیات این کشور همواره تحت تاثیر سیاست غالب در ایالات متحده اداره میشده و این امر بر رونق مجلاتی مانند پاریس ریویو و جوایز مهم ادبی تاثیر بسیاری داشته است. این امر نکته مهمی است که شاید از چشم بسیاری از علاقهمندان و عاشقان ادبیات پنهان مانده باشد.
اخیرا کتابی به نام «خبرچینها» نوشته جوئل ویتنی منتشر شده که به تاثیر سیاستهای آمریکا بر رواج ادبیات در برههای خاص از تاریخ این کشور میپردازد. ویتنی در مقدمهاش بر این کتاب توضیح میدهد که «کنگرۀ آزادی فرهنگی» تحت حمایت مالی سیا، در کنار حمایت نشریاتی در بریتانیا، هند، آلمان، فرانسه و … ، به پاریسریویو کمک کردند تا نقشی کوچک در رهبری فرهنگی جنگ سرد علیه شورویها بازی کند… ما به شکلی مبهم میدانیم که امروز رسانهها همچنان با دولتها و سیاست خارجیِ اعلامیِ دولتها رابطه دارند؛ این درک با پردهبرداری از نقش کوچک پاریسریویو در این پرفورمنسِ مخفیِ عظیم تقویت میشود که کشوری را برای دو دهه به پیش راند و آثار منفیاش هنوز به ما خط میدهد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«در اواسط و اواخر دهه ۵۰ میلادی که بنیانگذاران پاریسریویو به نیویورک بازگشتند گروهی که خود را روشنفکران نیویورک مینامیدند مباحثی را مطرح کردند که میتوانست چشمانداز بلندمدت مجله نوپا را تحت تاثیر قرار دهد. روشنفکران نیویورک گروهی از چپگرایان بودند که با مجله پارتیزانریویو مرتبط بودند. آنها در بدترین بازه پاکسازی سیاسی استالین در دهه ۳۰ و همچنین بعد از امضای قرارداد عدم تجاوز توسط هیتلر و استالین در سال ۱۹۳۹ گرایش کمونیستی خود را تکذیب کردند. این روشنفکران که بهخوبی از ماهیت تاکتیکهای شوروی آگاه بودند تحت لوای کمیته آمریکایی آزادی فرهنگی که بنیادی غیرانتفاعی بود و به اختصار کمیته آمریکایی نامیده میشد، مبارزهای برای آرمانهای ضدکمونیستی آغاز کردند.»
درباره تاریخ
ادبیات آمریکا مقاطع متفاوتی در طول تاریخ خود داشته است که متأثر از تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آمریکا بوده است. هر چند که بررسی تاریخ آمریکا بهواسطه ادبیات مرسومش به دلیل فاصلهای که میان حقایق تاریخی و متون ادبی وجود دارد، کامل و کافی نیست. بسیاری از اتفاقات و ماجراهایی که روحیه استعمارگری و خشونت آمریکایی مانند قتلعام سرخپوستان (ساکنان اصلی قاره آمریکا)، بردهداری سیاهپوستان، شورشهای کارگری و دانشجویی، حقوق زنان و کودکان، حملات و تجاوزهای ارتش آمریکا به سایر کشورهای جهان و امثالهم در ادبیات رسمی آمریکایی جایی ندارند.
خبرچینها کتابی مهم دربارۀ بخشی کوچک اما کلیدی از پیش تاریخِ این راهزنی فرهنگی است: داستان اینکه چگونه مجله «پاریسریویو» و دیگر مجلهها از دهۀ ۱۹۵۰ به بعد توسط سیا حمایت مالی و پشتیبانی شده و مبدل به نیرویی مرکزی شدند تا به نویسندگان برجستۀ آن دوران فشار بیاورند که برای مخاطبانی گرسنه اما از همهجا بیخبر، پروپاگاندا تولید کنند. در بخشی از این کتاب آمده است:
«مطمئنا فقط مجلهها، کتابها و مطبوعات نبودند که توسط مدیران نهادها کنترل میشدند. اواسط دهه ۵۰ بود که پنتاگون نیروی دریایی آمریکا، شورای امنیت ملی و شورای هماهنگی عملیات، شعاری برای پوشش فیلمهای هالیوود طراحی کردند: «آزادی نظامی». هیو ویلفرد این اقدام را اینگونه تعریف میکند: کمپینی برای پیشبرد پروپاگاندا و متشکل از چندین نهاد بود که در سال ۱۹۵۴ با هدف ترویج ارزشهای دموکراتیک سبک آمریکایی در فرهنگهای خارجی به وجود آمد بویژه در کشورهایی که تهدیدی جدید در دوران جنگ سرد به شمار میآمدند از جمله آمریکای مرکزی، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی.»
این کتاب اطلاعات ارزندهای درباره پشتپرده چاپ بسیاری از آثار ادبی و همچنین جوایز مهمی همچون نوبل به مخاطب خود میدهد. همچنین خواننده با مطالعه این کتاب به گرایشهای سیاسی نویسندگان و مجلات محبوب خود اشراف ویژهای پیدا میکند و از این طریق به درک عمیقتری از درونمایه آثار منتشرشده در یک برهه زمانی خاص میرسد. در بخش مربوط به بوریس پاسترناک از این کتاب میخوانیم:
«بوریس پاسترناک در ماههای آخر زندگیاش درحالیکه میزبان ملاقاتکنندگان بسیاری از سراسر جهان بود که مطمئنا تمرکزش را به هم میزدند، در تلاش بود تا نمایشنامهاش با نام زیبایی پنهان را به اتمام برساند. برای حکومت شوروی این ملاقاتکنندگان بینالمللی نامطلوب و حتی ممنوع بودند. در میان آنها نقاش جوانی بود که از طرف جورج پلیمتون و داک هیومز فرستاده شده بود. الگا کارلایل در سال ۱۹۶۰ به پردلکینو رفت تا مصاحبهای برای بخش ادبی پاریسریویو انجام دهد. مصاحبه او نشانه تلاش فصلنامه برای نجات سمپوزیوم بزرگ پاسترناک بود که پلیمتون در نظر داشت آن را در روزهای بعد از اعلام برنده جایزه نوبل و با حمایت کنگره آزادی فرهنگی به اجرا بگذارد. پلیمتون میدانست پس از اعلام نتایج اعتبار و امنیت پاسترناک بیشتر از همیشه مورد حمله قرار خواهد گرفت. »
این کتاب دارای مقدمهای اختصاصی از نویسنده نیز هست که با بهرهگیری از ماجرای کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۰ به تشریح اقدامات فرهنگی ایالات متحده آمریکا در جنگ سرد پرداخته است.
از دیگر نکات جذاب کتاب پرداختن به سیاست داخلی دیگر کشورهای جهان از جمله کوبا از طریق ادبیات است. کسانی مانند سوزان سانتاگ، منتقد برجسته لیبرال بارها و بارها سیاستهای داخلی کشور کوبا را در برخورد با زندانیان مورد انتقاد قرار داده است. در این کتاب نیز به روشنی به این مساله پرداخته شده است:
«سوزان سانتاگ، در سال ۲۰۱۴ در مقالهای در نیویورکتایمز، کوبا را به داشتن بیشترین زندانی محکوم کرد. این ادعا در حالی مطرح میشود که همان روزنامه در دهه ۱۹۸۰ آمار زندانیان آمریکا را بیش از کوبا نشان میدهد. گارسیا مارکز در مقالات دیگری که در سال ۲۰۱۴ برای مرگ او نوشته شدند، توسط فونتوآ و نیز رسانههای اصلی به اتهام به زندان انداختن مخبرین در کوبا و نیز وادار کردن رئیسجمهورهای دموکرات آمریکایی به ستایش خودش بر غم نفرت بیش از اندازهاش از ایالات متحده محکوم میشود… اما برخلاف ادعاهای فونتوآ، گارسیا مارکز هرگز از ایالات متحده نفرت نداشت.»
این کتاب را میتوان به مثابه نوعی تاریخ ادبیات در نظر گرفت، یک روایت سیاسی از تاریخ ادبیات. کتاب کوچه «خبرچینها» را با ترجمه پرناز طالبی و در ۴۹۵ صفحه با قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر کرده است.