«کسی خانه نیست»؛ قلمهای زنانه در کارند
تهران- ایرنا– مجموعه داستان «کسی خانه نیست» با گردآوری «الهام فلاح» و به همت انتشارات کوچه، ۱۴ داستان از نویسندگان زن نسل سوم ایران را به مخاطبان علاقهمند عرضه میکند.
کتاب مجموعه داستان کسی خانه نیست با گرداوری الهام فلاح و به همت انتشارات کوچه در ۲۲۸ صفحه منتشر شده است. در این کتاب داستانهای کوتاهی از الهامه کاغذچی، شیوا مقانلو، فرشته نوبخت، الهام فلاح، ساناز زمانی، مریم سمیعزادگان، آتوسا زرنگارزاده، افسانه احمدی، تکتم توسلی، ناهید طباطبایی، عالیه عطایی، ضحی کاظمی، مهسا ملک مرزبان و فرشته احمدی می خوانیم؛ همه این نویسندگان غیر از سه نفر (دو نفر متولد اوایل دهه ۶۰ و یک نفر دهه ۳۰) متولد دهه ۵۰ هستند و تقریبا کار حرفهای خود را از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی آغاز کردهاند.
اگر کتاب سو و شون سیمین دانشور (۱۳۰۰ تا ۱۳۹۰) را اولین اثر حرفهای و جدی یک نویسنده زن در حوزه داستان در ایران به شمار آوریم و خود او را پیشگام زنان داستاننویس حرفهای ایران بدانیم، (آنگونه که الهام فلاح در مقدمه این اثر به شمار آورده است) نسل دوم و سوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سربرآورده و متولدان اواسط دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ خورشیدی هستند. ناهید طباطبایی (متولد ۱۳۳۷) چهره شناخته شدهای در حوزه ادبیات داستانی، ترجمه و روزنامهنگاری ادبی است که همراه با دیگر نام ها مانند زویا پیرزاد و فریبا وفی از نسل دوم نویسندگان زن ایرانی به شمار میآیند و از او یک داستان به نام سهم کریمخان در کتاب میخوانیم.
فلاح در مقدمهای که بر این کتاب نوشته هدف خود را از گردآوری آثار یادشده در چند فراز بیان می کند؛ اول اینکه زنان در این تاریخ نمور، گم هستند و کمصدا و شاید در پستوهای مردانه. گذار از جهان گذشته به جهان معاصر اما این فرصت را فراهم آورد تا زنان سری بلند کنند و آن چه را در تمام تاریخ می دیدند به زبان بیاورند…این زنان می نویسند چون باید بنویسند و مسلما برای نوشتن کلمه های بسیار دارند و دردها و روایتهای بسیار…حضور پررنگ زنان در عرصه داستان نویسی نیازمند معرفی و عرضه به اشکال هدفمند و معنادار است. (ص. ۷)
از طرف دیگر عبور برقآسای جامعه از سنت به مدرنیته، نوع زندگی انسان در دورههای مدرن و پسامدرن، حرکت پرشتاب جوامع مختلف بشری، به سوی ساخت اجتماعاتی منطبق با امکانات زیست بشر عصر فعلی، منسوخ شدن نقشهای سنتی زن در خانواده و اجتماع میل کرده و این رویکرد باعث شده مساله زنان از مسائل حائز اهمیت و پررنگ داستاننویسی معاصر باشد. (ص. ۸)
این نویسنده همچنین با اشاره به اهمیت شناساندن آثار ادبی هر کشور و کیفیت حضور جهانی ادبیات هر کشور به عنوان میزان شناخت و آشنایی جامعه خوانندگان جهانی با ادبیات و نویسندگان آن کشور می نویسد: این قبیل آثار به مثابه مشتی نمونه خروار، به عنوان گام های اول در ترجمه و ایجاد پل ارتباطی و فتح باب آشنایی کارکرد بسیار خوبی دارند. (ص. ۹)
دلایلی که فلاح را به کار گردآوری این مجموعه آورده درست و بجا هستند و احتمالا ناشر نیز به همین دلیل با فلاح همراه شده است؛ اما آنچه در ادامه در مورد انتخاب نویسندگان انتخاب کرده دست کم از جهت تنوع نویسندگان با توجه به توضیحی که در مورد آنها داده شد درست نیست، وی می نویسد: نویسندگان این مجموعه منتخبی از زنان نویسنده معاصر هستند که به جهت کیفی و کمی از چهره های شناخته شده داستان امروز ایران به حساب می آیند. تنوع و گوناگونی نویسندگان مجموعه حاضر، چه از لحاظ کسوت و رده سنی و چه از لحاظ گوناگونی و تنوع تجارب زیسته و مهارت های نویسندگی باعث می شود مجموعه ای چند رنگ از همه نوع سلیقه و نگاه و قلم مهیا شود. (ص. ۱۰)
از فهرست و مقدمه که بگذریم به داستان های کوتاه می رسیم، ۱۴ داستان در ۲۲۸ صفحه تنظیم شده اند و قبل از هر داستان کوتاه خواننده به مقدمه ای مختصر در مورد نویسنده دست می یابد که ضمن معرفی تحصیلات و شروع کار حرفه ای او، توضیحات کوتاهی در مورد داستان پیشروی مخاطب را دربرمی گیرد؛ مقدمه هایی که معمولا در این نوع از مجموعه داستان های نویسندگان مختلف دیده می شوند و تا حد زیادی برای مخاطب راهگشا هستند. سه داستان از داستانهای این مجموعه پیش از این در قالب کتابهای مجموعه داستان نویسندگان چاپ شدهاند؛ البته نقطه قوت این مجموعه گردآوردن این آثار کنار هم است.
با اینکه فلاح خود از ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی (با انتشار داستان زمستان با طعم آلبالو، ققنوس ۱۳۹۰) در فضای داستانی ایران نفس می کشد و با نویسندگان فعلی و نسل پیشین قطعا بهخوبی آشنایی دارد و به اعتبار آثار نسبتا قابل توجهی که به سرانجام رسانده است (حدود ۱۰ عنوان داستان، مجموعه داستان کوتاه و رمان نوجوان) معلوم نیست چرا مثلا از نویسندگان نسل اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ خورشیدی فقط ناهید طباطبایی را برگزیده و مثلا نام هایی مثل فریبا وفی، زویا پیرزاد، شیوا ارسطویی یا بلقیس سلیمانی در این کتاب گنجانده نشدهاند یا این سوال باقی است که چرا نویسندگان دیگر معاصر؛ مانند نسیم مرعشی اثری در این کتاب ندارند، قطعا منظور یک فرد و نویسندهای خاص نیست و به طور کلی متر و معیار انتخاب نویسندگان برای چنین مجموعهای به عنوان اقدامی مهم در شناساندن یک نوع مشخص از ادبیات داستانی معاصر ایران چیست.
گذشته از این موضوع غیر از دو داستان غروب آبی از ضحی کاظمی و گور باباش از مهسا ملکمرزبان که اولی در ژانر علمی-تخیلی و دومی تا حدی در فضای داستانهای ترسناک نوشته شده اغلب داستانها فضای رئالیستی (واقعی) دارند و تاحدی منعکسکننده مشکلات و موانعی هستند که زنان در زندگی خانوادگی، اجتماعی یا روابط خود با آنها روبرو می شوند، زنانی که ملال زندگی روزمره آنها را خسته کرده یا از سلطه مردان بر زندگی خود خستهاند، میخواهند راه تازهای بروند اما نمیتوانند و به طور کلی در میانه سنت و فضای همیشگی خانه و خانواده و مدرنیته به معنای حضور بیشتر در اجتماع و ایفای نقش پررنگتر گرفتار آمدهاند و شاید با همین اشاره فلاح عنوان کسی خانه نیست را برای کتاب برگزیده باشد.
با این توضیح بهسختی می توان ادعای فلاح را در مورد تنوع نویسندگان غیر از رده و کسوت و موقعیت سنی و حتی از جهت تجارب زیسته و مهارتهای نویسندگی پذیرفت.
با وجود این ملاحظات، گردآوری داستانهای کوتاه نویسندههای زن به خصوص از این جهت که معمولا این آثار در ترجمه با اقبال بیشتری روبرو هستند و از سوی دیگر عطشی که آن سوی مرزها برای شناخت ادبیات معاصر ایران خاصه قلمهای زنانه وجود دارد؛ قابل تقدیر است و در این سو نیز میتواند نماینده بخشی از ادبیات معاصر امروز ایران فراتر از اینکه نویسنده آنها زن است یا مرد، برای خوانندگان ایرانی باشد.